وای چه شب یلدایی داشـــــــــــتیم ما
خداحافظ خونه قشنگ من
خداحافظ مجتمع ارغوان 5 شنبه اسباب کشی داشتیم و امروز یکشنبه دوباره برای تمیز کردن و آوردن چند تکه آخر اثاثیه و خداحافظی به خونه قبلی رفتیم و من تموم خاطرات بارداری و زایمانم و ... و... و... امروز خاطرات این دو سال سریع ، همه روزهای خوشش برام زنده شد روزی که خبر صدا قلب و تولد دوباره ی زندگی ام، آرشیدای نازم رو به شاهین دادم . اون تکون ها و شیطونی ها که توی دلم بود و یادم افتاد به روز زایمانم یه روز جلوتر از موقع موعد عمل ، با وجود عمل سرکلاژ که طبیعی اومدن آرشیدا غیر ممکن بود و درد زایمان وحشتناکی که سراغم اومده بود و همون لحظه برق رفته بود و من مجبور شدم چهار طبقه رو با پله های تاریک وحشت...
نویسنده :
مامان آرشیدا
10:58